پایان نامه بررسی جامعه شناختی توسعه تکنولوژی و صنعت نفت ایران

ساخت وبلاگ

آخرین مطالب

امکانات وب

دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه تهران

پایان نامه دکترای جامعه شناسی

 

بررسی جامعه شناختی

توسعه تکنولوژی و صنعت نفت ایران

از سال 1287_تا1357

 

استاد راهنما : : دکترمحمد توکل

 

اساتید مشاور:

دکترمحمدرضا رضوی

دکتر غلامرضا جمشیدیها

 

چکیده

صنعت نفت ایران از قدیمی ترین و موثرترین صنایع ایران است که با گذشت یک قرن از ایجاد آن، هنوز بیشترین تاثیر را در اقتصاد، سیاست و توسعه کشور دارد. این تاثیرات مهم یکی از جنبه ارزآوری و درآمدزایی فوق العاده و دیگری از منظر وابستگی و تکیه بسیار زیاد سایر بخش ها بر این صنعت است که باعث شده است برخی حتی  آن را عامل ضدتوسعه ای معرفی کنند که با رانتیرکردن دولت ها باعث کندی توسعه سیاسی و اقتصادی می شود. به زعم برخی دیگر می توان از قابلیت های تکنولوژیک این صنعت جهت توسعه کشور استفاده کرد و به جای اتکای سایر بخش ها  به نفت ،‌آن را به موتور محرکه و رشد سایر بخش ها تبدیل نمود.  علی رغم جذابیت این ایده ، این  نگاه آرمانی با گذشت یک قرن هنوز تحقق نیافته و حتی خود این بخش نتوانسته است به قابلیت های تکنولوژیکی که شایسته این قدمت و تجربه است دست یابد. در این تحقیق سعی کرده ایم تا در یک بررسی تاریخی عوامل اجتماعی موثر بر این عدم توسعه مطلوب را ترسیم کنیم. می دانیم پس از حدود یک قرن ، صنعت نفت ایران نتوانسته است تمامی ظرفیت های توسعه خود را محقق کند و به قابلیت های تکنولوژیک مطلوب و متناسب با این سابقه و تجربه  در قیاس با سایر کشورهای دارای صنعت نفت جوانتر دست یابد. اینک پرسش اصلی آن است که کدام عوامل اجتماعی در این پویش هفتاد ساله(تا انقلاب) و شکل گیری وضعیت کنونی تکنولوژیکی صنعت نفت موثر بوده‌اند؟ عوامل جامعه شناختی دخیل در پویایی های کنشگران عمده برسازنده شبکه صنعت و تکنولوژی نفت ایران تا انقلاب سال57 ، چه جهت و مسیر پویایی تکنولوژیک را برای این بخش ترسیم کرده و شکل داده اند؟ کنش ها و نگاه های کنشگران اصلی برسازنده این بخش چگونه در بستری اجتماعی ‌توسعه یافته  و شکل کنونی صنعت نفت را در پی داشته اند و کدام عوامل اجتماعی مانع شکل گیری تحرکات گروهی و اجماع برای اتخاذ راهبردهایی موثرتر و کارآمدتر به ویژه در کسب قابلیت های تکنولوژیک (از پایه تا متوسط)در این صنعت شده اند؟

به منظور ترسیم ارتباط عوامل اجتماعی با شکل‌گیری و توسعه صنایع و تکنولوژی ها، چارچوب کنشگر – شبکه از میان نگاههاو چشم اندازهای موجود در جامعه شناسی تکنولوژی برگزیده شده است که به تحلیل نقش اجتماعی کنشگران برسازنده شبکه صنعت و تکنولوژی نفتی در کسب قابلیت های تکنولوژیک  می پردازد.  به دلیل گستردگی و دامنه وسیع فعالیت های این صنعت از یک سو و اثرات چندین نهاد و کنشگر مهم در اعمال نفوذ و قدرت شکل دهی به تصمیمات و جهت گیری این صنعت در قبل از انقلاب ازسوی دیگر، چارچوب کنشگر – شبکه که بر مبحث قدرت و پویایی های کنشگران متمرکز است برای این برسی مناسب خواهد بود.

جهت روشن نمودن کنش ها و تصمیمات کنشگران اصلی و نیز میزان قابلیت های تکنولوژیک حاصله، دوره مورد بررسی به سه مقطع تقسیم گردیده است که از لحاظ تاریخی، نقاط عطف وتغییرات مهم این صنعت بوده اند. سپس با بررسی اسنادی و کتابخانه ای میزان توسعه این صنعت و  کسب قابلیت های تکنولوژیک  در هر دوره مشخص شده است. در همین راستا آثار علمی- تحقیقی که موید جهت و نوع توسعه علمی و صنعتی است از نشریات و منابع مکتوب این صنعت، به ویژه کلیه مطالب منتشره در مجله انجمن نفت ایران (به عنوان نشریه علمی – فنی این صنعت) استخراج و تحلیل محتوایی شده است. از مصاحبه با آگاهان ، خبرگان و مسئولان و دست اندرکاران این صنعت و نیزمصاحبه ها و آثار مکتوب به جامانده از آنها برای ترسیم تصور و نگاه  موجود به این صنعت ، سیاستهای اتخاذشده،کنش کنشگران عمده و نیزمیزان تحقق قابلیت های تکنولوژیک و … در یک روش شناسی اسنادی وتحلیلی بهره گرفته شده است.

شبکه صنعت نفت ایران از زمان پیدایش تا سال 1330(شبکه ای شبه استعماری) در دوره ای  که آن را دوره واگذاری امتیاز نفت ایران به دارسی می نامیم ، مرحله تاسیس و آشناسازی را تحت کنترل و مدیریت خارجی شرکت نفت انگلیس و ایران سپری کرد. قابلیت‌های تکنولوژیک به دست آمده در این دوره درسطح قابلیت های پایه و عمدتاً بهره برداری و اپراتوری است.در شبکه کنشگران اصلی این صنعت که  متشکل از شرکت نفت انگلیس و ایران ، سیاستمداران ،‌دولت ، ساختار صنعت و نظام آموزشی است؛ شرکت نفت انگلیس و ایران ( که نماینده دولت بریتانیاست) نقش محوری را در جهت‌دهی شبکه صنعت ، ممانعت از شکل گیری اجماع و همگرایی سایر کنشگران و عدم پیدایش نظام تحقیق وپژوهش ایفا می کند. علی رغم عدم توفیق  کنشگران ایرانی در مدیریت و کنترل ایرانی این شبکه ،‌بواسطه تلاش و ائتلاف سیاستمداران و ایدئولوژی ناسیونالیسم حاصله ، تلاش برای تحقق خواست های ملی سازی مالکیت،مدیریت وفروش منابع نفتی، صرفاً  منجر به  تاسیس شرکت ملی نفت و حصول حق مالکیت ایران بر منابع نفتی می شود  و در برابر ائتلاف های ایجادشده از سوی انگلیس با کارتل  های بزرگ نفتی جهان عملا ناکام می ماند وقابلیت تکنولوژیک عمده ای جز آشنایی با نحوه بهره برداری این منابع برای کارکنان ایرانی باقی نمی ماند.

سال های 1330تا1352 دوره حاکمیت کنسرسیوم خارجی برحوزه قرارداد نفت قبلی است. شبکه کنشگران صنعت نفت این دوره(شبکه ای قطبی)، متشکل از کنسرسیوم شرکت های خارجی ، شاه ، دولت ،‌ساختار صنعت و نظام آموزشی / پژوهشی صنعت نفت است.بواسطه فعالیت شرکت ملی نفت در خارج از حوزه قرار داد و به موازات فعالیت کنسرسیوم شرکت های خارجی اداره کننده صنعت نفت ایران، رقابت داخلی در این شبکه میان کنشگر خارجی و کنشگران ایرانی از یک سو و رقابت میان شرکت های کنسرسیوم و سایر شرکت ها ی بین المللی فرصتی را برای کنشگران ایرانی جهت ایجاد شرکت های مختلط بهره‌برداری ، انعقاد قراردادهای مشارکتی و توسعه صنایع پتروشیمی و گاز به صورت کلید در دست فراهم ساخت. به این ترتیب امکان آزمون مدیریت و کنترل ایرانی در برخی از حوزه ها، قابلیت های تکنولوژیک اولیه و بهره برداری در این صنعت را تکمیل کرد، اما به دلیل عدم هماهنگی و هم افزایی کنشگران، فقدان روابط همگرایانه کنشگران قدرتمندی چون شاه  وکنسرسیوم با سایر کنشگران و عدم توسعه نظام پژوهشی، بنیان های قابلیت های سطوح پیشرفته تکنولوژیک در این شبکه پایه گذاری نگردید. اما وجود روابط عمودی میان کنشگراصلی ایرانی(شاه) و سایر کنشگران صرفا بالاترین میزان توسعه بهره برداری محورانه را در این دوران درپی داشت و به سایر کنشگرانی که می توانستند محمل خواست قابلیت های عالی تکنولوژیک باشند اجازه رشد نداد .

در دهه پنجاه با تغییر شرایط جهانی و افزایش قیمت نفت و افزایش قدرت مالی و نظامی شاه ، این کنشگر توانایی نسبی کنترل فروش نفت رابا انعقاد قرارداد جدید فروش و خرید نفت به دست آورد. اما با این حال قابلیت های تکنولوژیک شبکه صنعت نفت این دوره(شبکه ای رانتیه)از سطح بهره برداری و اندکی نیز مهندسی نصب و راه اندازی بالاتر نرفت . شرایط جدید جهانی و تبدیل خود نفت به یک کنشگر برجسته در توسعه کشور و نیز صنعت نفت ، اجازه جهت گیری بین المللی را به شاه و ساختار صنعت نفت در اواخر دهه 50 داد. اما با این حال وجود روابط عمودی و سلسله مراتبی میان وی وسایر کنشگران ، فضای بسته سیاسی، شکل نگرفتن نهادهای مدنی و پشتیبانِ قدرتمند برای فعالیت بخش خصوصی، مانع جریان یافتن تصویری پیشرفته و تکنولوژی- محورانه در این شبکه شد( زیرا بهره‌برداری و فروش بیش از طراحی و تحقیق وتوسعه منافع کنشگران اصلی را تامین می کرد) و نیز مانع هم افزایی کنشگران دیگر برای توسعه این سیستم گردید.

در نتیجه در هر سه دوره، پویایی کنشگران ایرانی این شبکه نه بر محور کسب توانایی های صنعتی در طراحی ومهندسی صنایع نفت بلکه بر محور و هسته مالکیت و مدیریت ایرانی منابع شکل گرفته است که خود متاثر از همان ایدئولوژی ناسیونالیستی اولیه و به طورِ کامل محقق نشده است. ایدئولوژی ناسیونالیستی که در دوره دوم منجر به تاسیس شرکت ملی نفت گردید به دلیل ناتوانی در موفقیت ونهادینه سازی خود در مرحله امتیاز،‌در دوره های بعد نیز به صور مختلف و در قالب گفتمانهای فرعی بهره برداری(ایجاد ارزش افزوده وایجاد حداکثر بهره برداری ) بازتولید شد و مانع از جهت گیری به سوی سطوح پیشرفته تر تکنولوژی (طراحی و تحقیق و توسعه) و پیدایش پیمانکاران عمومی بزرگ در این صنعت گردید. به علاوه فقدان هماهنگی و هم افزایی میان نهادها وکنشگران درون این صنعت وکنشگران بیرونی وابسته بهِ آن در پیشبرد یک برنامه توسعه تکنولوژی-محور نیز به این عدم توسعه مطلوب بیشتر دامن زده است.

بعد از انقلاب با رفع مشکل مالکیت ومدیریت برای ایرانیان  از یک سو وفشار ناشی از محدودیت ها وتحریم ها از سوی دیگر فضای نسبی برای تلاش،سرمایه گذاری وتوجه داخلی بیشتر به کسب برخی از قابلیت های تکنولوژیک پیشرفته فراهم شده است وشاهد پیشرفت هایی در امور ساختمان ،تجهیزات غیر پیچیده،مدیریت پروژه،تعمیرات ،نصب و… بوده ایم. امید می رود این تحرک در سایر بخش ها و در شرایط غیر تحریمی وبدون فشار اقتصادی و سیاسی ناشی از آن نیز به صورت بهتری تداوم یابد و در نهایت به همگرایی تمامی عوامل موثر برای توسعه قابلیت های پیشرفته تکنولوژیک در صنعت نفت بیانجامد.

فهرست

 

فصل اول :کلیات 5

پیشگفتار 5

نگاهی به تاریخ صنعت نفت ایران 11

جایگاه تکنولوژی در صنعت نفت 16

وضعیت تکنولوژی در صنعت نفت امروز ایران 19

برنامه ها وسیاست های کنونی انتقال وتوسعه تکنولوژی صنعت نفت ایران 22

اهمیت ولزوم توجه به انتقال و توسعه تکنولوژی نفتی در ایران 24

عوامل اجتماعی- سیاسی موفقیت در توسعه قابلیت های تکنولوژیک نفتی: یک الگوی موفق 30

پرسش اصلی:عوامل جامعه شناختی موثر درکسب قابلیت های تکنولوژیک نفتی 32

فصل دوم :تعاریف  و رویکرد های نظری 35

1)درآمدی بر علم و تکنولوژی 35

2) سطوح تکنولوژیک ،انتقال/توسعه تکنولوژی وقابلیت های تکنولوژیک 38

سطوح تکنولوژی 39

شیوه های انتقال تکنولوژی 41

قابلیت های تکنولوژیک 43

3) پارادایم ها ونظریات جامعه شناختی تکنولوژی 44

1-3 )پارادایم جبرگرایی تکنولوژیک 45

2-3) پارادایم بررسی تعین اجتماعی ، سیاسی و فرهنگی تکنولوژی 46

4)اشاعه وتوسعه قابلیت های تکنولوژیک ازمنظر جامعه شناختی(انتقال وترجمه تکنولوژی) 62

5)چارچوب نظری بررسی توسعه صنعت و تکنولوژی نفت ایران 65

فصل سوم: روش شناسی 77

روش تحقیق 77

فصل چهارم: یافته ها 83

بررسی تکنولوژی و صنعت نفت ایران (1357-1280) 83

1)دوره امتیاز: از تحصیلداری مالیاتی تا عزم اداره ملی در شبکه ای شبه استعماری 83

1-1) وضعیت تکنولوژی صنعت نفت 83

2-1) کنشگران اصلی 87

1-2-1) شرکت نفت ایران – انگلیس 87

2-2-1) نظام آموزشی 91

3-2-1) ساختار صنعت نفت 93

4-2-1) دولت 95

5-2-1) سیاستمداران 98

3-1) معنا و تصویرتکنولوژی صنعت نفت 100

4-1) شبکه کنشگران صنعت نفت 102

5-1)اجتماع حاملان وعاملان توسعه تکنولوژی و صنعت نفت 103

6-1)جمع بندی 109

2) دوره کنسرسیوم: از مشارکت تا کسب هویت در شبکه ای قطبی 111

1-2) وضعیت تکنولوژی صنعت نفت 111

2-2) کنشگران عمده 116

1-2-2) کنسرسیوم 116

2-2-2) شاه 118

3-2-2) دولت 121

4-2-2)ساختار صنعت 125

5-2-2) نظام آموزشی/پژوهشی 129

3-2) معنا و تصویر تکنولوژی صنعت نفت 132

4-2) شبکه کنشگران صنعت نفت دوره کنسرسیوم 133

5-2)اجتماع حاملان وعاملان توسعه تکنولوژی و صنعت نفت 135

6-2)جمع بندی 139

4) دوره فروش وخرید( قرارداد سن موریتز): استقلال نسبی در شبکه ای رانتیه 141

1-3) وضعیت تکنولوژی صنعت نفت 141

1-2-3) نفت 145

2-2-3) شاه 148

3-2-3) دولت 150

4-2-3) نظام آموزشی / پژوهشی 152

5-2-3) ساختار صنعت 154

3-3) تصویر تکنولوژی صنعت نفت 156

4-3) شبکه کنشگران صنعت نفت در دوره قرارداد سن موریتز 157

5-3)اجتماع حاملان وعاملان توسعه تکنولوژی و صنعت نفت 159

6-3)جمع بندی 162

فصل پنجم:نتیجه گیری و پیشنهادات 165

قراردادهای نفتی،نگاشت وترجمه هایی برای انتقال تکنولوژی 165

الزامات قانونی،علمی و نهادی افزایش قابلیت های تکنولوژیک 171

گفتمان های تکنولوژیک حاکم در صنعت نفت 175

تغییرات ساختار قدرت در شرکت ملی نفت 177

کنشگران ،روابط اجتماعی وقابلیت های تکنولوژیک 180

نتیجه گیری 183

پژوهش،ایجاد هماهنگی و هم افزایی:کلید توسعه صنعت نفت 192

پیشنهادات 197

ضمایم 201

ضمیمه1: نگاهی به تکنولوژی و صنعت نفت نروژ 201

سازمان نهادی نفت نروژ 203

سیاست نفتی نروژ 204

برنامه استراتژیک توسعه صنعت نفت وگاز نروژ (OG21) 205

چارچوب راهبرد توسعه تکنولوژی نفت نروژ 206

جایگاه تکنولوژی در صنعت نفت نروژ 206

ضمیمه 2: قراردادهای نفتی وانواع آنها 208

قراردادهای امتیازی 208

قراردادهای مشارکتی 208

قراردادهای خدماتی 209

قراردادهای بیع متقابل 210

منابع 213

فارسی 213

انگلیسی 215

 

**********

******

**
مقدمه

نفت در دنیای امروز خود را از ظاهر سیاه و روغن مقدس سالیان دور به ماده طلایی جهان تبدیل کرده است و به پر مصرف ترین و بزرگترین حامل انرژی دنیای مدرن و صنعتی  مبدل شده است . حدود 150سال (سال 1859 سال کشف و استخراج نفت در آمریکاست) از کشف این ماده حیاتی در  شهر پنسیلوانیای آمریکا  می گذرد( سعادت،1346: 4) و در طول این مدت ، این ماده سیاه به یکی از ذخائر گرانبهای جهانی تبدیل شده است. پس از پشت سرگذاشتن سوخت های چوبی و زغال سنگ و با توجه به مواد مشتق از نفت و نقشی که به طور مستقیم در گستره جهان صنعتی دارد، نقاط جغرافیایی دارای این ذخایر نیز به مناطق ژئوپولتیک تبدیل شده و زنجیره تامین و صنایع جانبی و پیرامونی بهره برداری از این  منبع طبیعی به بزرگترین و عظیم ترین صنعت جهانی مبدل شده است.

به این ترتیب  استفاده از خود این ذخایر و منابع طبیعی مستلزم صنعت اکتشاف ، استخراج و بهره برداری است تا آن را در نهایت به صورت فرآورده های مختلف در اختیار مصرف کننده قرار دهد. این مسیر تولید تا توزیع را در سه سطح بالادستی ، میان دستی و پایین دستی تقسیم بندی کرده اند که هر کدام عهده دار فعالیت های زیر هستند:

  • بخش بالا دستی[4]: عهده دار مراحل اکتشاف و حفاری تا استخراج و تحویل نفت خام آماده فرآوری به بخش پالایش است.
  • بخش میان دستی[5]: عهده دار مراحل انتقال وحمل و نقل و پالایش و توزیع محصولات اصلی حاصل از پالایش نفت به بخش پایین دستی است.
  • بخش پایین دستی[6]: صنایع این بخش مصرف کننده فرآورده های مختلف تولید شده می باشند وبا تغییراتی این مواد را به محصولات گرانبهای پتروشیمیایی یا نفتی دارای ارزش افزوده تبدیل می کنند.

اداره این صنعت گسترده وبا این سطح از فعالیت مستلزم امکانات ، تجهیزات و به عبارتی تکنولوژی متنوع ،پیچیده و گسترده  وبهره گیری از  علوم و حرف مختلف است.  علوم ومشاغلی که بخشی از آنها عبارتند از: مهندسی مخازن، ابزار دقیق، مکانیک ، برق و مخابرات ، مهندسی فرآیند و کاتالیست، صنایع طراحی و ساخت پمپ، موتور ، کمپرسور( برقی و بخاری) ، مخازن و برج های تقطیر ،خنک کننده‌ها و مبدل های حراراتی، کولر و پنکه های هوایی، سیستم های کنترلی و اتاق های کنترل، شیرهای بخار ، فشارشکن،شیرهای کنترل ، خطوط لوله و اتصالات متنوع، کور ه ها ، مشعل ها و… .

اما علاوه بر داشتن ذخایر و منابع خدادادی و طبیعی نفت ، باداشتن مهارت و تکنولوژی این صنایع و تکنولوژی اکتشاف تا فرآوری و تجهیزات و ادوات نفتی می توان درآمد ، اشتغال و سرانه عظیمی را به همان اندازه ذخایر (یا گاه بیشتر از آن) برای یک کشور بدست آورد ؛چراکه وابستگی در طراحی، تهیه وساخت این تجهیزات وفقدان دانش ومهارت لازم برای به کار اندازی آنها نیز زمینه ساز عدم توسعه و  بروز مشکلات اجتماعی وسیاسی برای کشور های متکی به این صنعت خواهد شد.به نظر می رسد در کشور ایران این صنعت وتکنولوژی نفتی با گذشت نزدیک به یک قرن، توسعه مطلوب و مورد  انتظار را نیافته است وصنعتی با این پیچیدگی ،گستردگی واثر گذاری می بایست مورد توجه وتامل بیشتری قرار می گرفت.مهمتر ازآن این است که این موضوع هنوز به صورت جدی به پرسش وسوال برای تحقیق وپژوهش بیشتر تبدیل نشده است. چراکه مقدمه پژوهش های عالی پرسش های جدی وخوب است.از این رو نه تنها طرح این موضوع در حوزه ای پژوهشی واجد اهمیت است بله بررسی ابعاد انسانی وبه عبارتی جامعه شناختی آن اهمیت بیشتری دارد .زیرا با موضوعات صنعتی وتکنولوژیک از این دست عموما به صورت تکنیکی و با نگاه سخت وریاضیِ تکنوکراتیک  برخورد می شود و به نقش عوامل انسانی-اجتماعی در پیدایش وتوسعه آنها توجه چندانی نمی شود.لذا این تحقیق با در نظر داشتن این موارد در صدد است تا به گوشه ای از این موضوع بپردازد و با تاملی تاریخی، از چشم انداز جامعه شناسی تکنولوژی وسازمانی عوامل موثر در انتقال وتوسعه صنعت وتکنولوژی نفتی را از زمان پیدایش تا  انقلاب بررسی کند.

این تحقیق در 5 فصل ودو ضمیمه تنظیم شده است . درفصل  اول کلیاتی در مورد این صنعت،تکنولوژی نفتی، اهمیت آن وسیاست های کنونی اتخاذ شده در بخش نفت وگاز کشور برای توسعه تکنولوژی ولزوم واهمیت پژوهش ارائه می گردد. به این منظور نخست برای ورود به مبحث تاریخ مختصر این صنعت  مرور می گرددوسپس نقش اقتصادی واجتماعی تکنولوژی نفتی در دنیای کنونی وبه ویژه در کشور ایران مورد بررسی قرارمی گیرد و اهمیت بررسی جامعه شناسانه این موضوع از جهات مختلف طرح می گردد. دراین بررسی سعی شده است برای ایجاد تصویر قابل توجه از آینده مطلوبی که رسیدن به آن ممکن بود اما  محقق نشد وکشورهای دیگر آن را تحقق بخشیدند، به یک نمونه استناد شود ودلایل اجتماعی وسیاسی این موفقیت نیز ارائه شود.

در فصل دوم با بررسی ماهیت وتعاریف تکنولوژی ونگاهی که به این پدیده در رشته جدید مطالعات علم و تکنولوژی  می شود ،مقدمات طرح چارچوب نظری پژوهش فراهم می گردد.به این منظور نظریات جامعه شناسانه تکنولوژی و دلالت های مربوط به اشاعه وانتقال تکنولوژی وکسب قابلیت های تکنولوژیک ارائه می شوند ودر نهایت با طرح وتعریف قابلیت های تکنولوژیک (به عنوان متغیر وابسته) وشیوه های انتقال،وسطوح تکنولوژی، چارچوب نظری که عمدتا یک چارچوب کنشگر- شبکه ای است طرح می گردد تا با آن متغیر های مستقل پژوهش که شبکه صنعت نفت را ساخته اند  دریک طرح کلی مورد بررسی قرارگیرند .

فصل سوم معرفی روش شناسی تحقیق است که مبتنی بر مطالعات اسنادی وکتابخانه ای ،مصاحبه با خبرگان و افراد مطلع صنعت نفت وبه کار گیری تکنیک تحلیل محتوا برای ترسیم جریان تولید علمی وتوسعه قابلیت های تکنولوژیک ونقش کنشگران اثر گذار در شبکه این صنعت است.

فصل چهارم مهمترین فصل تحقیق ومحل ارائه یافته های مربوط به بررسی شبکه کنشگران این صنعت  در طول سال های 1287 تا 1357 است.در این فصل، مقطع 70 ساله مورد پژوهش به سه دوره تقسیم گردیده است وشبکه کنشگران هر دوره معرفی ونقش کنشگران اصلی و نوع تاثیر وتاثرات هریک به تفصیل مورد بررسی قرار گرفته اند..پس از ارائه نقش وتاثیر هر کنشگر، وضعیت کلی این شبکه ،معنا وتصور کلی حاضر در هر دوره از تکنولوژی وصنعت نفت  ارائه شده  است زیرا این تصور ونگاه به تکنولوژی است که جهت ومسیر توسعه آن را تعیین می کند.در پایان هر دوره با توجه به نقش عاملان وحاملان توسعه تکنولوژی به نهادها ،افراد ،اجتماعات وگروههای نقش آفرین در انتقال وتوسعه تکنولوژی پرداخته شده است.

در فصل پنجم پس از مرور قراردادهایی که توسعه صنعت نفت بر اساس آنها صورت گرفته است میزان توسعه قابلیت های تکنولوژیک این صنعت ارزیابی شده اند.آنگاه با ارائه خلاصه ای از یافته های فصل قبل  وطرح  موانع و دلایل عمده  عدم توسعه مطلوب شبکه صنعت پیشنهاداتی در این مورد  طرح شده اند.

بخش ضمایم اطلاعات بیشتری در مورد یک الگوی موفق توسعه تکنولوژی وصنعت در میان کشورهای  دارای این صنایع به ویژه کشورهای نفت خیزی که تازه به این منبع دست یافته اند ونیز انواع قراردادهای نفتی که در صنعت نفت ایران به کار گرفته شده اند ارائه می کند.اطلاعات این قسمت تکمیل کننده مطالبی است که در فصل کلیات در مورد تجربه نروژ   ودر بخش تعاریف طرح گردیده است.

 

 

نگاهی به تاریخ صنعت نفت ایران

قبل از پرداختن به موضوع اصلی باید نگاهی به تاریخ نفت و به ویژه سابقه این صنعت در کشور داشته باشیم تا بتوانیم صنعت و تکنولوژی نفتی را در بستر وزمینه تشکیل وتثبیت آن  بررسی کنیم. به این منظور سرگذشت این صنعت را در چندین مقطع برجسته مرور می کنیم تا این سابقه، مقدمات نگاه  تحلیلی تر آتی را فراهم سازد.به طور کلی  تاریخ شکل گیری صنعت نفت در ایران را که مقارن با انعقاد قرارداد دارسی در دوره ناصری وقاجاریه است، می توان به 5 دوره تقسیم کرد. است.این دوره ها عبارتند از:

  • دوره امتیاز (1329-1280)
  • دوره ملی شدن و خلع ید( 1333-1330)
  • دوره قرارداد کنسرسیوم (1352-1333)
  • دوره پایان کنسرسیوم وقراردادجدید فروش نفت ایران (1357-1353)
  • دوره پس از انقلاب (1385-1357)

در زیر به طور خلاصه به هر کدام از این دوره ها می پردازیم.

  • 1) دوره امتیاز 1329-1280 (1950-1901)

این دوره با کشف نفت در محدوده جغرافیایی واگذارشده در امتیاز نامه دادرسی آغاز می شود . به موجب امتیازنامه دادرسی که در سال1280( 1901) بین ایران و ویلیام ناکس دارسی منعقد گردید ، دولت (قاجاری) ایران حق انحصاری اکتشاف ، استخراج و حمل و نقل و فروش نفت و گاز و قیر را به مدت 60 سال در تمام کشور به جز 5 ایالت شمالی(گیلان، آذربایجان،مازندران ،استرآباد وخراسان)[7]، به دارسی انگلیسی واگذار کرد و در ضمن آن، حق انحصاری کشیدن لوله به خلیج فارس و انجام عملیات نفتی را در محدوده امتیاز به وی اعطا کرد. ایران در مقابل،16 درصد منافع به علاوه 20 هزار لیره مالیات سالیانه را برای خویش تعیین کرد و دارسی نیز از پرداخت عوارض و مالیات بر اقلام و اجناس وارداتی معاف شده بود. پس از انعقاد این معاهده در سال 1908(1287 شمسی) و پس از اکتشاف نفت و فوران نفت چاههای مسجدسلیمان ، این منطقه همراه با دو شهر آبادان و کرمانشاه به حوزه اصلی صنعت نفت تبدیل می شوند و با ایجاد پالایشگاه آبادان و خطوط لوله مرتبط با آن سنگ بنای این صنعت گذاشته می شود.

با توجه به نوع این قرارداد ، تمامی صنعت نفت در دست صاحب امتیاز خارجی قراردارد و منافع وی تعیین کننده مسیر و میزان توسعه این صنعت است. توسعه حوزه آبادان به دلیل تامین سوخت نیروی دریایی انگلستان سرعت بیشتری دارد. به علاوه شرایط مفاد قرارداد( مدت زمان 60سال و دایره عملیاتی کل کشور و سایر امتیازات واگذار‌شده مندرج در قرارداد ) جایی را برای اعمال اراده  داخلی ، تصمیم گیری و  برنامه ریزی ومهمتر از همه آموزش ویادگیری در این صنعت باقی نمی گذارد. یادگیری های موجود نیز بیشتر تا رده های میانی و در کنار خارجیان صورت می گیرد.

خود این وضعیت و نیز شرایط جهانی ( ملی شدن نفت درمکزیک) خواستی ملی را برای ملی سازی این صنعت و پایان دادن به چنین امتیازی که از روی جهل و نا آشنایی سیاستگذاران واگذار شده بود، ایجاد می‌کند. هرچند برای ایجاد این آگاهی و اراده برای اداره ملی این صنعت و حاکمیت بر ذخایر سال ها وقت لازم بود.

تجدید نظری مختصر در امتیاز (1933)

نابخردانه و ناعادلانه بودن قرارداد امتیاز به اندازه ای هویدا و بزرگ بود که بعدها سیاستگذاران و سیاستمداران وقت را نیز به فکر اصلاح یا لغو آن انداخت . از این رو، در یکی از جلسات هئیت دولت پهلوی اول، علی رغم مذاکرات فراوان ایران برای افزایش سهم خویش و عدم موفقیت در مذاکرات ، رضا شاه قرارداد را یک طرفه لغو می کند  اما با تهدید انگلیس و مذاکرات بعد از آن چیز زیادی جز اصلاح قرارداد (و تبدیل آن به قرارداد1933) به بار نمی آید.  کاهش اندکی از حوزه قرارداد (هزار مایل مربع)، الزام به عدم استفاده از خارجیان درهنگام وجود کارکنان داخلی و نیز آموزش دانشجویان این صنعت در انگلیس ، تعهد به تامین مصارف نفت داخلی ایران (و نه صدور تمام فرآورده های آبادان به خارج) و افزایش سود حاصله قبلی به 20 درصد ، 4 شلینگ حق امتیاز و مالیات6 پنس تا 1 شلینگ، از تغییرات مثبت این قرارداد است.( اداره کل روابط عمومی،1348).

اما علی رغم افزایش اندک درسود دولت ( که کشور برای توسعه به آن بسیار محتاج بود) حاکمیت و کنترل این صنعت در دستان ایرانیان نبود. این مسئله تا ملی شدن صنعت نفت در سال 1333 شمسی وجود داشت و دوره ملی شدن باهمان تفکر ناسیونالیسم منطقه ای و رد سلطه بیگانگان آغاز شد.

2) دوره ملی شدن و خلع ید 1333-1330(1954-1951)

شرکت ملی نفت ایران در سال 1330(1951) (با نام (NIOCرسماً تاسیس گردید و از همان زمان بر اساس اساسنامه تنظیم شده ، کلیه امور نفتی ایران ، اعم از اکتشاف ، تولید، توزیع و عقد قراردادهای جدید در این شرکت متمرکز شد (سعادت ،2535: 39).

اما این سال ها ، دوره اعلام رسمی ملی شدن صنعتی بود که تا آن هنگام به طور کامل توسط خارجیان اداره می‌شد و از ایرانیان جهت مشاغل یدی و کارگری در آن استفاده می شدولذا اجرای عملی آن نیاز به زمان داشت. دوره خلع ید ، دوره انتقال و پذیرش اصل ملی شدن توسط صاحب امتیاز با ماهها بحث و گفتگو تا سطح جهانی ( دادگاه لاهه، تهدید نظامی و…) و چانه زنی پیرامون غرامت پرداختی به کشور انگلیس همراه بود.

با این حال اداره صنعتی نفت توسط کارکنان ایرانی در همین دوره بنیان  نهاده  می شود. زیرا با خروج کارکنان انگلیسی از پالایشگاه آبادان که قلب صنعت نفت محسوب می شد، بیشتر واحدهای پالایشگاهی تعطیل می گردند و برای تامین سوخت داخل بایست دوباره به کار می افتادند، این کار توسط کارکنانی روی می دهد که پیش از ملی شدن ،جرء  زیردستان شرکت نفت انگلیس وایران  محسوب می شدند.

یک ماه بعد از عزیمت انگلیسی ها هیئت مدیره پالایشگاه  آبادان تصمیم گرفت یکی از واحدهای تقطیر را راه بیندازد لذا با 54 مهندس ، 82 کمک مهندس،820 کارگر در 10آبان 1330 دستگاه تقطیر شماره 7 را که بزرگترین دستگاههای تقطیر پالایشگاه آبادان بود به راه انداخت. درنتیجه این آزمایش موفقیت آمیز و مطالعات دقیق، شرکت ملی نفت اطمینان یافت که می تواند بدون استفاده از کارشناسان خارجی پالایشگاه را تا میزان یک سوم ظرفیتش به کار اندازد یعنی در سال تقریباً 8 میلیون تن نفت تصفیه کند. این افراد کسانی بودند که قبل از ملی شدن تحصیلاتشان را در آموزشکده فنی آبادان ( دانشکده نفت آبادان) در رشته های  شیمی و پالایش نفت، مهندسی برق و مکانیک به اتمام رسانده ، لیسانس گرفته بودند و کارآموزی کرده بودند، عده ای هم دیپلم را در آموزشکده فنی نفت گرفته بودند و با کمک کارگران ماهر اداره این صنعت را در دست گرفتند( روحانی،1352: 51-15).

تلاش برای ملی سازی در دوره ای صورت می گیرد که هشت شرکت عمده بین المللی نفتی بیش از نود درصد تولید و پالایش و توزیع نفت را در جهان و هشتاد و پنج درصد ظرفیت ناوگان نفتکش های دنیای آزاد را در  انحصار خود داشتند(مینا،  1988). به این ترتیب نه تنها اداره و بهره برداری (تولید و تصفیه) نفت ، بلکه فروش، بازاریابی مستقل و به تنهایی آن نیز کاری بس دشوار و شاید ناممکن می نمود. از این رو ، این سه سال بر سرحل اختلاف و شیوه پرداخت غرامت به شرکت نفت انگلیسی انگلیس- ایران  سپری شد و سرانجام با سقوط دولت مصدق وکودتای 28 مرداد1332، سرانجام دوره دیگری در صنعت نفت در سایه حکومت جدید و سیاست های جدید نفتی آغاز گردید.تمامی تلاش های دولت ایران ( مصدق) که کشورش در آن ایام 660 بشکه نفت درروز تولید می کرد، در طول 2 سال (1330تا 1332) مصروف عملی کردن اصول 6 گانه زیر بود تا ملی شدن به طور عینی تحقق یابد:

  • تصدیق وقبول اصلی ملی شدن نفت و حاکم بودن آن بر کلیه شئون صنعت نفت ایران
  • قرار گرفتن همه عملیات صنعت نفت در دست دولت ایران با پیش بینی تشکیل شرکت ملی نفت ایران و با این تفاهم که هیچ قسمت از عملیات مزبور به سازمانی واگذار نشود که به تمام معنی مجری تصمیمات دولت ایران نباشد.
  • مجاز بودن استفاده از کارشناسان خارجی به شرط اجرای ترتیباتی برای گماشتن تدریجی ایرانیان به جای آنها.
  • فروش نفت به مشتریان شرکت سابق به مقادیری که قبلاً مورد معامله بوده با این شرط که مشتریان نسبت به مقادیر زاید بر آن یا تساوی شرایط، حق تقدم نخواهند داشت.
  • تعلق کلیه در آمد نفت وفرآورده های نفتی به دولت ایران با این تفاهم که تحویل گیرنده نفت هیچگونه انتقاعی جز خرید نفت تحت عنوان معامله نخواهد داشت.
  • رسیدگی به دعاوی ومطالبات حقه شرکت سابق و دعاوی و مطالبات متقابل دولت ایران با پیش بینی تودیع 25 درصد از عایدات خالص نفت به منظور پرداخت غرامت به شرکت سابق.

در طی 2 سال مذکور، پیشنهادات  مختلفی (1- میسون جکسون عضو هیت مدیره شرکت نفت انگلیس و ایران 2- میسون هاریمن و ستاد رئیس جمهور آمریکا 3- میسون استوکز وزیر کابینه انگلیس 4- بانک جهانی 5- چرچیل – ترومن  6- پیشنهاد دوم چرچیل – ترومن و 7- اصلاحیه پیشنهاد دوم چرچیل – ترومن) برای محقق شدن اصول بالا به دولت وقت ارائه گردید که در نهایت به نتیجه نرسیدند و با سقوط دولت مصدق ، پرونده این منازعه در سال 1333 با قرارداد جدید دولت زاهدی موسوم به قرارداد کنسرسیوم بسته شد.

3) دوره قرارداد کنسرسیوم 1352-1333( 1973- 1954)

این دوره جدید صنعت نفت ایران را می توان دوره اداره این صنعت با قراردادهای جدید مشارکتی و به عبارتی حرکت از مرحله امتیاز-محوری به عاملیت – محوری تلقی کرد. در سال 1333(1954) برای حل موضوع نفت و پرداخت غرامت به شرکت نفت انگلیس وایران ، با مشارکت چندین شرکت کنسرسیومی تشکیل گردید که با کار درحوزه قبلی قرارداد دادرسی ، اداره عملیات صنعت نفت ایران را تحت عنوان شرکت های عامل  بر عهده گرفتند. مدت زمان این قرارداد درمقایسه با قرارداد قبلی کمتر شده و به 25 سال رسید. با ایجاد کنسرسیوم و عقد قرارداد میان آن و شرکت ملی نفت ایران ، از میان 7 شرکت عضو ایران کنسرسیوم(2شرکت های آمریکایی(40% )، شرکت نفت انگلیس (40%)، شرکت شل هلند (14%) و شرکت فرانسوی(6%) ) ، بر اساس اصل عاملیت این شرکتها و اصل تسهیم به نصف درآمد، امور تولید و تصیفه نفت توسط دو شرکت عامل زیر به مدت 25سال به انجام رسید و این کنسرسیوم دو شرکت عامل زیر را برای اداره صنعت نفت ایران در حوزه قرار داد تاسیس کرد:

  • شرکت اکتشاف نفت ایران با مسئولیت کشف و استخراج نفت
  • شرکت تصفیه نفت ایران با مسئولیت پالایش و توزیع نفت

شرکت های مذکور حق استفاده انحصاری از کلیه تاسیسات و حق اکتشاف در محدوده قرارداد و نیز حمل و نقل را نیز داشتند و غرامت پرداختی ایران بابت ملی شدن نیز طی اقساط دهساله 25 میلیون لیره ای بابت پالایشگاه کرمانشاه‌وتاسیس پخش داخلی و مابه‌التفاوت دعاوی طرفین تعیین گردید.(سعادت 2535: 41-40)

در این دوره، صرفاً اداره امورغیرصنعتی بر عهده شرکت ملی نفت ایران قرار گرفت و به این ترتیب در حوزه عملیاتی دارسی ، جای یک شرکت خارجی را کنسرسیومی از شرکت های غربی گرفت و تاسال 1352، ایران به حق داشتن یک نماینده در هئیت مدیره این شرکت ها (دو شرکت اکتشاف و تصفیه) و اداره امور عملیات غیر صنعتی (  توسط شرکت عملیات غیر صنعتی) و درآمد50-50 اکتفا کرد.

 

قانون نفت و قراردادهای مشارکتی و خرید خدمت ( پیمانکاری)

در سال 1336 اولین قانون جامع نفت آماده و به تصویب رسید تا وضعیت و چگونگی مسئولیت اکتشاف و توسعه و بهره برداری از منابع نفتی خارج از حوزه قرارداد کنسرسیوم را ( که تابع قوانین خاص قرار داد نبودند) مشخص نماید . بر اساس این قانون ، کشور به 27 منطقه تقسیم شد(شکل زیر) و شرکت نفت هر بار یک یا بخشی از آن را آزاد اعلام می کرد و شرکت های نفتی را برای اکتشاف بر اساس مشارکت در تولید یا پیمانکاری دعوت بعمل می آورد. به‌این ترتیب قانون نفت، به شرکت ملی نفت اجازه داد این صنعت را با دو نوع قرارداد زیر اداره کند: 1) قرارداد کنسرسیومی که از سود حاصله فقط 50 درصد بعنوان مالیات بردر آمد به ایران پرداخت می شد   2) قرارداد مشارکت در تولید شرکت ملی نفت و پیمانکاری. این قرارداد در سال1353 با تصویب قانون دوم نفت بازنگری شد و اختیارات بیشتری(مانند حق انعقاد قرارداد و وحدت سیاست مالی بازرگانی و تولیدی )به شرکت ملی نفت داده شد.

در قراردادهای مشارکت در تولید طرفین به نسبت مشارکت خود سهم می برند و هریک مالیات متعلقه خود را می پردازند، اما طرف خارجی ریسک عدم اکتشاف را بر عهده می گیرد و در صورت عدم اکتشاف شرکت ملی پولی نمی پردازند، اما  در صورت اکتشاف دو طرف به صورت مساوی هزینه بهره برداری را پرداخته و نفت حاصله به صورت مساوی تقسیم می گردد.

در سال های 1337و 1336 دو قرارداد مشارکتی به امضا رسد که در نتیجه آن به ترتیب دو شرکت مختلط( ایرانی – خارجی) سیریپ[8] (با حوزه عملیاتی 23 هزار کیلو مترمربع) و ایپاک[9] (16 هزار کیلومتر مربع) با دوره اکتشاف 12 سال تشکیل گردیدند و عملیات اکتشاف نفت را در حوزه خارج کنسرسیوم به انجام رساندند

[1] Fitter کمک مکانیک

[2] Faidus سوت مشهوری که در پالایشگاه آبادان در روز چند بار به صدا در می آمد وگارگران ساعت کار وزندگی خود را با آن تنظیم می کردند.

[3] Boiler suit

[4] Upstream

[5]  Midstream

[6] Downstream

[7] استثنا شدن این پنج ایالت که در مجاورت روسیه هستند نشان از بی قدرتی ایران در میان دو ابر قدرت آن عصر واعمال نفوذ آنها دارد.

[8] SIRIP

[9]

برای دانلود متن کامل پایان نامه اینجا کلیک کنید.

پایان نامه های رشته علوم اجتماعی و جامعه شناسی...
ما را در سایت پایان نامه های رشته علوم اجتماعی و جامعه شناسی دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : مدیر سایت social-thesis بازدید : 356 تاريخ : جمعه 4 تير 1395 ساعت: 2:19